درخت پسته يكي از قديمي ترين انواع درختان در جهان است كه بر اساس شواهد ديرينه شناسي به دست آمده، قدمت آن به ٧٠٠٠ سال پيش از ميلاد مسيح باز ميگردد.
بر اساس افسانه ها در زمان ملكه ي صبا، پسته يك غذاي اشرافي بود و مردم عادي مجاز به كشت اين گياه نبودند. همچنين در ميان عجايب هفت گانه جهان، آورده شده كه بخت النصر تعداد زيادي درخت پسته در باغ هاي معلق بابل داشته است. در تاريخ آمده كه ويتليوس پادشاه روم، در قرن اول ميلادي پسته را از خاورميانه به رم برده است. در تورات در باب چهل و سوم از سفر پيدايش گفته شده كه يعقوب پيامبر هنگام فرستادن فرزندانش به دربار يوسف، توصيه مي كند براي يوسف پسته و عسل هديه ببرند.
بر اساس داستان هاي مسلمانان، پسته غذايي بود كه حضرت آدم از بهشت به زمين آورده است. محمد ابن جرير طبرى پيدايش پسته را با استقرار حضرت آدم در كره زمين هم زمان دانسته و نوشته است گويند ميوه هايي كه خداوند هنگام هبوط به آدم داد سي جور بود. ده نوع ميوه پوست دار، ده نوع ميوه هسته دار و ده نوع ميوه بي پوست و بي هسته . ميوه هاي پوست دار شامل گردو، بادام و پسته. اين روايت را مسعودي مورخ و جهانگرد قرن چهارم نيز در كتاب مروج الذهب و معادن الجواهر نوشته است.
كلمه لاتين Pistacia از اسم آن در زبان فارسي Piste يا Peste مشتق شده است. زبان شناسان لفظ فارسي پسته را يك واژه ايراني بسيار كهن، متعلق به مردم نواحي شمال خراسان دانسته اند كه از گويش مردمان مستقر در محدوده پسته خيز ايالات خراسان در جنوب جيحون منشا گرفته است.
پسته گیاهی است که از دیرباز درنقاط مختلف ایران مورد کشت و پرورش قرار میگرفته است. جنگلهای وحشی و خودروی پسته در ناحیه شمال شرقی ایران و نواحی هم مرز با ترکمنستان و افغانستان پیشینهای باستانی دارد و تصور میرود که درخت پسته حدود چهار هزار سال قبل در ایران اهلی شده و مورد کشت و کار قرار گرفته است.
سبزوار و سرخس را از قدیمی ترین مناطق کشت پسته ايران میدانند.
پيش از اسلام، بر اساس نوشته هاى مورخين يونان باستان، مصرف روغن پسته و ميوه پسته وحشى در دربار هخامنشيان مرسوم بوده است. در تاريخ آمده عادت پارسیها به خوردن این پسته های وحشی چنان مشهور شده بود که مادها پارسیها را به طعنه «پسته خور» می گفتند. يك مورخ باستان (صد سال پیش از میلاد) روایت کرده است وقتی «آستیاگ می بیند که مادها جنگ را باخته اند، فریاد می کند: وای بر ما، چه دلاورند این پارسیان پسته خور!». مورخ ديگري نقل می کند که کودکان ایرانی به گونه ای تربیت می یافتند که در برابر شداید اقلیمی شکیبا باشند: «در هوای آزاد بخوابند، و از میوه های خودرو مانند پسته و بلوط و گلابی جنگلی بخورند».
در زمان ساسانيان، پسته عمده ترين محصول صادراتي از ايران به ديار چين بوده است. یزگرد سوم، پیش از عقب نشینی از ری به سوی گرگان و سپس بُست (در خراسان)، در نامه ای به مرزبان طوس به او فرمان داد که مقادیر عظیمی از خوراکیهای مغذّی (عسل ، خرما، گوشت نمکسود، گندم و جز اینها) و ضمناً دوهزار بارِ شتر پسته به منظور مقاومتی طولانی در برابر سپاه عرب تهیه و در دژهای خراسان ذخیره کنند.
پس از اسلام بر اساس نوشته هاى جهانگردان و سياحان، عمده مزارع پسته در ايران در نواحي جنوب خراسان قديم شامل مناطقي در افغانستان امروزى و خراسان ايران امروزى قرار داشته است. در قرن دوم هجرى، در شهر بخارا بازار پسته شكنان ذكر شده. در ايالت هرات، ايرانيان يك سال در قلعه كاليون با خوردن پسته و گوشت نمكسود در برابر حمله ى مغولان مقاومت كردند. ماركوپولو از باغات و بازار پسته ايرانى به وضوح سخن گفته است. در قرن ششم هجرى، سپاهيان سلطان مسعود غزنوي با سوزاندن چوب درختان پسته سبزوار از سرما نجات يافتند.
سابقه کشت پسته در دامغان، سمنان، قزوین، کرمان، رفسنجان، قم و يزد نيز به وضوح ذكر شده است.